خیـــال گسستن
تمام زندگی صبحگاه من این است؛
پس از گشودن چشم،
در آب چشمه ی آیینه دست و رو شستن.
پس از نیایش نور،
سپیده دم را در زرده ی تخم خام زدن؛
نسیم تر را با شیر تازه نوشیدن؛
پس از رهایی تن،
خیــال را به صعود پرندگان بستن!
گسستن از همه،
رفتن،
به خویش پیوستن . . .
شاعر: نادر نادرپور
شعر "صبحانه" از مجموعه "از آسمان تا ریسمان"
+ مناسبت نوشت: روحش شاد . . .
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 23:42 توسط خیــال خــام
|