مهمــانــی تنهــایــان

میــان ایــن همــه مهمــان،

چقــدر تنهــایــم!


وقتــی،

در بیــن ایــن همــه کفــش،

کفــش هــای تــو،

نیســت . . .


شاعر: ناصر رعیت نواز

برچسب‌ها: مهمان, تنها, کفش
+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 23:49 توسط خیــال خــام  | 

شمعــی ســوزان

بــه دور شمعــي مــي‌گــردم

كــه فقــط،

بــه پــاي پــروانــه هــايــي كــه ســوزانــده،

اشــک مــي‌ريــزد . . .


شاعر: ناصر رعیت نواز

برچسب‌ها: شمع, پروانه, اشک
+ نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 22:7 توسط خیــال خــام  | 

بخــار خــاطــرات

اشــک نيســت!


بخــار خــاطــرات تــو،

بــر شيشــه چشمــانــم، نشستــه اســت . . .


شاعر: ناصر رعیت نواز

برچسب‌ها: اشک, خاطره, چشم, شیشه
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 23:4 توسط خیــال خــام  | 

بستــر خیـــال

دریــا مــی‌شــوم؛

وقتــی هــر شــب

در بستــرم، خیــال تــو جــاری ســت؛

مثــل رود . . .


شاعر: ناصر رعیت نواز

برچسب‌ها: دریا, شب, بستر, خیــال
+ نوشته شده در جمعه دهم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 23:38 توسط خیــال خــام  | 

عطــر تــو

پیــراهنــی را

کــه بــوی تــو مــی داد،

در آوردم!


حــالا تــو بگــو،

بــا تنــم چــه کنــم . . .


شاعر: ناصر رعیت نواز

برچسب‌ها: پیراهن, بو, تن, عطر
+ نوشته شده در شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ ساعت 23:5 توسط خیــال خــام  | 

مــرهــم زخــم هــای كهنــه ام

مــرهــم زخــم هــای كهنــه ام،

كنــج لبــان تــوســت!


بــوســه نمــی خــواهــم،

سخنــی بگــو . . .


شاعر: احمد شاملو / ناصر رعیت نواز

برچسب‌ها: مرهم, زخم, لب, بوسه
+ نوشته شده در چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۹۱ ساعت 22:16 توسط خیــال خــام  |