سراب سایه ها

اون همه دویدن و سراب!

این همه درخشش و سیاه!

تا کجا من اومدم؟

چطوری برگردم؟

چه درازِ سایه م!

چه کبودِ پاهام!

من کجا خوابم برد؟

یه چیزی دستم بود، کجا از دستم رفت؟

 

من می خوام برگردم به کودکی!

قول می دم که از خونه، پامو بیرون نذارم، سایه امو دنبال نکنم!

 

 

شاعر: حسین پناهی
از کتاب "من و نازی"

سایه ای از من

اضظرابی در جانش

زخمی بر پوستش -

نیست

 

تنها

شبیه من

گام بر می دارد -

سایه ام

 

شاعر: محمدعلی بهمنی

حرف حرف رفتن

وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند

قبلا رفته است

فقط می خواهد مطمئن شود

چیزی از او در تو جا نمانده

 

کمک کن چمدانش را ببندد

چترش را به او پس بده

لبخندش را

آوازهایش را

 

همینطور سایه اش را

که گاه و بیگاه از پشت پنجره ات گذشته بود . . .

 

شاعر: رسول یونان

فــاصلــه بــرگشــت

بــرگــرد

بــه بــرگشتــن!


از فــاصلــه، دورم کــن . . .


شاعر: ایرج جنتی عطایی

ادامه نوشته

ســایــه آرامــش

کــاش ســرم را بــردارم

و بــراي هفتــه‌اي در گنجــه‌اي بگــذارم و قفــل کنــم؛

در تــاريکــي يــک گنجــه خــالــی!


روي شــانــه‌هــايــم،

جــاي ســرم چنــاري بکــارم

و بــراي هفتــه‌اي در ســايــه‌اش، آرام گيــرم . . .


شاعر: ناظم حکمت

از مجموعه "تو را دوست دارم چون نان و نمک"

ســایــه ای تنهــا

گــاهــی خيــال بــوده‌ام؛

گــاهــی تــوهــم؛

گــاهــی تجــردی تنهــا،

ميــان آدم‌هــا!


ســايــه‌ای از خــودم،

کــه دنبــال تــو مــی‌گشتــه . . .


شاعر: عباس معروفی


خبـــال نوشت: کاش سایه ای از تو بودم . . .

ســایــه آرامــش

ايستــاده‌ام هنــوز!


لَختــی شــايــد،

در ســايــه‌ام بيــارامــی . . .


شاعر: پژمان الماسی نیا

ســایــه یــک بــوســه

از غــروبــی کــه ســایــه ام را

کــاشتــه ام؛

هیــچ شکــوفــه ای،

طعــم بــوســه خــورشیــد را

نچشیــده اســت . . .


شاعر: کیکاووس یاکیده

ســایــه ای رو بــه زوال

بــرگــی مــی افتــد!


انــدکــی از ســایــه،

کــم مــی شــود . . .


شاعر: یاور مهدی پور

ســایــه سنگــی، گستــاخ

سجــاده ام کجــاســت؟!

مــی خــواهــم از همیشــه ایــن اضطــراب بــرخیــزم!


ایــن دل‌گــرفتگــی مــداوم،

شــایــد

تــاثیــر ســایــه مــن اســت

کــه اینســان

گستــاخ و سنگــوار

بیــن خــدا و دلــم ایستــاده ام . . .


شاعر: سلمان هراتی

ســایــه آرامــش

درخــت بــا همــه کهنســالــی،

از مــن جــوان تــر اســت!


چقــدر ســایــه داشتــن، خــوب اســت . . .


شاعر: محمدعلی بهمنی

ســایــهٔ هیــچ

هیــچ،

اگــر ســایــه پــذیــرد؛

منــم،

آن ســایــهٔ هیــچ . . .


شاعر: خاقانی