گئورگ تومانيان
صبح تو را در فروشگاه دیدم
هلو و زردآلو سوا می کردی
گفتی برای یک مهمان است!
تمام ِ روز
در انتظار زنگ تلفن ات بودم . . .
شاعر: گئورگ تومانيان
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۴ ساعت 12:31 توسط خیــال خــام
|